آی سرم !

بازم سلام
امیدوارم خوب باشید و مثل من حالتون سر و ته نباشه
اول از همتون که لطف داشتید و پیغام گذاشتید خیلی خیلی ممنونم
دوم هم بگم که انشاء الله خداوند گواهینامه را نصیب شما بگرداند         الهی آمین
و اگر گردانیده پاینده دارد و موجبات دریافت گواهینامه پایه ۱ و گواهینامه ویژه را برای شما فراهم آورد . باشد که مورد قبول حق تعالی قرار گیرد
خب
راستش الان حدود ۴-۵ ساعته که از بیمارستان میام
آخه دور از جون شما ما ۲-۳ روز بود اشتها نداشتیم غذا بخوریم
همین شد که امروز صبح بعد از کنکور آزمایشی سنجش حالمون بد شد ما رو زیر
سرم خوابوندند ( ضعف کرده بودم)
حالا براتون بگم از سرم زدن خانوم پرستار
۳ بار دستم سوراخ کرد آخرش گفت شما پوستت کلفته رگ معلوم نیست باید آقای دکتر بیان
و خودشون سرم بزنن
منم که حالم سر جاش نبود فقط سرم رو تکون میدادم
خدا رو شکر از اون شکنجه گاه راحت شدم
خب
فردام که باید یه سر برم بیمه ایران
آخه بابام لطف کرده به ماشین یه حالی داده
البته چیزه زیاد مهمی نیست
تا بازم یادم نرفته بگم که آقا این بلاگ اسکای عجب بچه های بی حالی داره؟
بابا گفتیم یه قرار ملاقات برای بلاگ نویسها بزاریم
به قول اسفندیار خان گل که به بنده لطف داشتن و پیغام گذاشتن :
در مورد جمع شدن......کاملا باهات موافقتم.....ولی این کارا...اول از همه همت میخواد.....دوم حال.....سیم ..رفقای یک دل.......اگه همش رو داشته یاشی و بقیم داشته باشن...شاید بشه یه کارائی کرد...
مثل اینکه خبری از یک دلی و همت و حال نیست
برو بچه های بلاگ های دیگه ۲۳۱ بار (شایدم بیشتر) قرار ملاقات گذاشتن
بابا یه همتی کنید و سر ته قضیه رو هم بیارید که نگن بچه های بلاگ اسکای بی بخارن و تازه کار
خب یه جکم بگم و برم چون اصلا حال مناسبی ندارم
یه روز یه دکتره با زنش سوار اتوبوس میشن
چون اتوبوس شلوغ بوده زنش رو از در جلو و آقای دکتر رو از عقب سوار میکنن
بلیط چی بلیط آقای دکتر و زنش رو از دکتره میگیره
مرده به خاطر اینکه زنش ۲ باره بلیط نده از ته اتوبوس داد میزنه
خانوم من از عقب دادم مواظب باش شما از جلو ندی


شب خوش
قربان شما محمد ( سیب سرخ )

گواهینامه !!!!؟

سلام
 اصلا حالم خوب نیست یا بهتر بگم خوب نبود
 همین بعد از ظهری با بچه ها رفتیم پارک ساعی
 هیچ خبری نبود
 نه دختر زیاد بود نه پسر
 بعد از خوردن یه بستنی و قلیون دود کردن از پارک زدیم بیرون
 من بعد از ۱ ساعت از دوستام جدا شدم و یه سری به دفتر هواپیمایی داداشم زدم
 (یه کم تبلیغ   : آژانس هواپیمایی ره آورد واقع در خیابان قائم مقام فراهانی بالاتر از میدان شعاع نبش کوچه شیوا )
 وقتی از در وارد شدم شک کردم که وارد یه پارتی خصوصی شدم یا آژانس هواپیمایی
 ما شاء الله اینقدر گل بهاری (جنس لطیف) دیدم که نزدیک بود همون جا بپرم بغل یکیشون
 با زور خودمو نگه داشتم
 تا امدم با یکیشون گرم بگیرم زود داداشم ۲ زاریش افتاد و گفت
 ممد - بپر ماشین رو از تعمیر گاه عباس آباد بگیر بیار میخوام برم کار دارم
 منم که حسابی حالم گرفته بود رفتم و ماشین رو آوردم
 وقتی امدم تو دیدم که نه خیر خبری از گلهای بهاری نیست و یه مشت گل میمون پشمالو و گردن کلفت که شیکمشون از زیر پیرهنشون یواشکی سرک میکشید نشستن و دارن سیگار دود میکنن ( الته داداشم جزو اونا نبود ها ! )
 منم که حسابی حالم گرفته بود با داداشم برگشتم خونه
 گفتم میام یه سری میزنم اینترنت حالم خوب میشه
 ولی وقتی وارد اینترنت شدم نه تنها حالم خوب نشد بلکه ریده تر شد وقتی که دیدم یکی لطف کرده و ایمیل بنده رو هک کرده
 اصلا حال نوشتن نداشتم تا اینکه مامانم صدام کرد
 وقتی رفتم پیشش دیدم به به
 گواهینامم رو آوردن در خونه
 اینقدر خوشحال شدم که ایمیل و ... یادم رفت
 الان توپ توپم
خب
راستی میخواستم یه حرفی بزنم

توجه
                                                                                   توجه
مگه ما چیمون از این وبلاگ نویسهای پرشین بلاگ و بلاگ اسپوت کمتره
اونا هر چند وقت یه دفعه قرار ملاقات میزارن و یه جا جمع میشن
ما واسه چی این کارو نکنیم
لطفا در این باره نظر بدین
ممنون


یه جک هم بگم و برم
یه روز یه مرد به یه ترکه میرسه میگه
سلام آقا بایرام - شنیدم خانومت زاییده
-بله
-حالا چی زاییده
- وا الله آنتن داره
- مبارک . اسمش چیه؟
-زری !!!!!
-واااااااااا آقا بایرام مگه نمیگی آنتن داره پس چه جوری اسمش رو گذاشتی زری
-وا الله آنتنش از این بشقابیاست
شب خوش
منتظر نظرات شما راجع به وبلاگ هستم
قربان شما محمد ( سیب سرخ )

عجب نامردایی پیدا میشن !

سلام
حالم بدجوری گرفته شده
نمیدونم کودوم بی ناموسی ایمیل من رو هک کرده

اصلا دیگه وصل نمیشه
من الان برم یه ایمیل دیگه باز کنم
اگه کسی که منو هک کرده این مطلب رو میخونه جونه مادرش بیاد پسورد رو بده
فعلا با اجازه
محمد ( سیب سرخ )